تا دست بر اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
جامی است
که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز
مهر بر جبين می زندش
اين کوزه
گر دهر چنین جام لطيف
می سازد و
باز بر زمین می زندش
No comments:
Post a Comment