بعد از شنیدن سخنرانی دکتر سروش در مورد تفسیر سیاسی یکی از غزلیات حافظ بر آن شدم که بیشتر در باب زندگی حافظ در ویکی پیدیا و منابع دیگری مطالعه کنم:
حافظ در قرن هشتم هجری در خانواده ای از طبقه متوسط به دنیا آمد و در دوران ایلخانان (شاه ابواسحاق) و آل مظفر (شاه مبارز الدین، . شجاع، منصور و شاه یحیی) زندگی کرد. در دوران جوانی در کنار پدر، قران و همینطور اشعار بسیاری از بزرگان ادیب را از بر کرد. پس از مرگ پدر نزد عموی خود رفت و مدتی در پرده دوزی و خمیرگیری در نانوایی به کار مشغول شد. او از اوایل دوران جوانی در دربار با شغل "دیوانی" شاغل شد و جالبه که بدونیم شاعری پیشه اصلی او نبود.
در دوران مختلف اشعاری با سبکهای رمانتیسم، سیاسی، اخلاقی و روحانی سرود. در اوایل چهل سالگی علارغم مقام و جایگاهش در دربار، به دلیل حق گویی ها و صراحتی که داشته از ترس جان، مجبور به ترک شیراز و همسرش شاخ نبات میشود
رسیده مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماندو چنین نخواهد ماند
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت زنقش نیک وبد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود
که جام باده بیاورکه جم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود بدست آور
که مخزن زر وگنج درم نخواهد ماند
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زور
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور ونشان ستم نخواهد ماند
No comments:
Post a Comment